رهگذر

طبقه بندی موضوعی


باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است

بحر آرام دگرباره خروشان شده‌ است
ساحل خفته پر از لؤلؤ و مرجان شده ‌است

دشمن از وادی و آمده ‌است
لشکر از سوی آمده‌ است

با شماییم، شمایی که فقط است
(دین اسلام نه اسلامِ ابوسفیانی است)


با شماییم که در آتش خود دود شدید
فخر کردید که هم‌کاسه نمرود شدید

ننگ دیگر به رخ اصل و نسب ننشانید
لکه ننگ به دامان ننشانید

گردباد آتش صحراست، بترسید از آن
آه ِ این طایفه گیراست، بترسید از آن

هان! بترسید که دریا به خروش آمده ‌است
خون این طایفه این بار به جوش آمده ‌است

صبر این طایفه وقتی که به سر می‌آید
دیگر از و معجزه بر می‌آید

صبر کن! سنگ که شود می‌فهمید
آسمان غرق ابابیل شود می‌فهمید

پاسخت می‌دهد این طایفه با خون اینک
ذوالفقاری ز نیام آمده بیرون اینک

هان! بخوانید که خاقانی از این خط گفته است
شعر «ایوان مدائن» به نصیحت گفته است

هان! بترسید که این لشکر است
هان! بترسید که طوفان در راه است


یا تو بگو با غم و ماتم چه کنیم؟
روز خوش بی تو ندیدیم به عالم، چه کنیم؟
پاسخ آینه‌ها بی‌تو دمادم است
یا ! دل این قوم برایت است

بانگ هیهات# حسینی است رسیده است از راه
هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله

  • مهندس سعید وثوق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
#include using namespace std; int main () { cout << "Hello World!"; return 0;